چان چه باشد که نثار قدم یار کنم

این متاعیست که هر بی سر و پایی دارد


ماه رمضون امسال هم برای من از همون موارد او می کشد قلاب را » بود

مینویسم تا یادم بمونه  اگه سال دیگه زنده بودم باز  بگم خدایا کرمت رو شکر

دلچسبتر از نوشتن برای من  خوندن خاطراته

امسال هم ادامه ی همون تقویم پارسال رو پر میکنم و گاهی واقعا لرز تموم بدنم رو میگیره که خدایا چقدر بزرگی

خاطرات امروز زمانی آرزوهای ما بودند و آرزوهای امروز خاطرات میشن

اینروزها دغدغه ی خونه  دارم اما هر وقت میخوام دعا کنم یاد آسیه زن فرعون می افتم که گفت

رب ابن لی بیتا عندک فی الجنه » (شایدم مضمونش)

خدایا برای من خانه ای کنار خودت تو بهشت بنا کن


خدایا امسال و اینوقت دنبال خونه ام میدونم سال دیگه این فقط یه خاطره میشه و تو بزرگی

از همین الان میگم شکرت چه خانه بدهی یا نه


پ ن : جناب مستطاب‌ِٰ همسرِ خانمت پسرِ پدر مادرت  اگه اتفاقا رمضان ۹۹ این نوشته رو خوندی خجالت زده نباشی

خدا همیشه بزرگه

پ ن ۲:خدایا خدایا تو با آن بزرگی در آن آسمانها دعایی بدین کوچکی را توانی برآورد آیا؟

تتمه:خدایا متشکرم اینقدر اطمینان دارم که هرچه خیر هست رو میدی برا همین این آخرین باریه که در موردش میگم

بعد نوشت:تو آنقدر خوبی خدایا که هیچوقت از خواستنِ از تو سیر نمیشم

تتمه ۲: خدا ی مهرون اون خونه ی تو بهشت .(با پررویی میخوام بگم یادت نره روم نمیشه)


پیوست : اللهم صل علی محمد و آل محمد

پیوست ۲ :بار خدایا تو را میخوانم به بالاترین مرتبه ی نور وجودت که هیچ تاریکی عدم در او راه ندارد

              و این چه سخن نابجاییست از من زیرا که تو تمام مراتب نورانیتت کاملترین و برترین درجات نور وجودند

              خدایا تو را میخوانم به تمام مراتب نورانیتت


پیوست۳ :خیال سلطنتم بود بندگی تو کردم

             هوای خواجگی ام بود خدمتِ تو نمودم


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها